۱۳۸۸ بهمن ۲۹, پنجشنبه

قفس قواصی و پروانه The Diving Bell &The Butterfly

کارگردان: جولیان اشنایبل / فیلمنامه: رونالد هاروود / مدیر فیلمبرداری: ژانوس کامینسکی / تدوین: ژولیت ولفلینگ / موسیقی متن: پل کنتلون / بازیگران: متیو آمالریک، امانوئل سینگر، ماریا خوزه کروز، ماکس فون سیدو / محصول: فرانسه، آمریکا / مدت زمان: 112 دقیقه

برنده بهترین کارگردانی در جشنواره کن 2007 جولیان اشنابل

برنده بهترین فیلمبرداری در جشنواره کن 2007 ژانوس کامینسکی

کاندید نخل طلای کن سال 2007

کاندید ای اسکار برای 4 رشته : بهترین کارگردانی بهترین فیلم برداری بهترین تدوین فیلم - بهترین فیلم نامه اقتباسی

خلاصه داستان

قفس قواصی و پروانه داستان اعجاب برانگیزی درباره مردی موفق در کار و زندگی است. مردی که همه او را می شناسند و محبوبیت بسیاری بین مردم دارد. ولی ناگهان روزی تقدیر از او روی بر می گرداند و در سن 43 سالگی سکته مرگباری را می کند، که موجب می شود تا تمام اجزای بدنش از حرکت باز می ایستد و قادر به ارتباط با دنیای اطرافش نباشد. ژآن دومنیک که فقط پلک چشم چپش هنوز از کار نیافتاده است، به وسیله آن و با روشی پیشنهادی به وسیله پزشکان قادر می شود که ارتباط برقرار کند. او با همین پلک شروع به نوشتن کتابی به نام قفس قواصی و پروانه می کند ...

فیلم قفس قواصی و پروانه اقتباسی است از کتابی به همین عنوان و زندگی ژان دومنیک بابی که به طور بسیار هنرمندانه ای ساخته شده است.

از وقتی که دید خود را نسبت به اطرافم و همه چیز عوض کرده ام، توانایی لذت بردن از سیک هایی که هرگز به آنها فکر نمی کردم را پیدا کرده ام. درست انگار پنجره ای رو به دنیایی جدید برایم گشوده شده است. جولیان اشنابل نقاش و مجسمه ساز مشهور موفق شده است با یک نگاه کاملا" انتزاعی نئواکسپرسیونیستی تابلویی دردناک و در عین حال متفاوت با آنچه در تصور داریم را به تصویر بکشد. ما در این فیلم به دیدار یک بیمار با زندگی نباتی نمیرویم بلکه این خود ما هستیم که مانند پروانه ای در قفس قواصی در اعماق دریا زندانی شده ایم،فرسنگها دور از دنیای که در آن بوده ایم بدون توان حرکت ، در حالیکه خروج از قفس همواره برابر با مرگ است. ،و در کمال هوشیاری محکوم به یک زندگی نباتی هستیم. برعکس تصورات ما، تصاویر فیلمبرداری شده توسط کامینسکی از دیدگاه بابی نه تنها نشانی از نا امیدی ندارد یلکه بسیار زیبا و دیدنی است.

او درحالی که کاملا"زنده و هشیار است ولی متاسفانه قادر به برقراری ارتباط با دنیای اطرافش نیست و این موضوعی است که حتی فکر کردن به آن آدم را به وحشت می اندازد. (من خودم به شخصه 2 بار چیزی شبیه این حالت را در مدت زمان کوتاه تجربه کرده ام ، باید اقرار کنم وحشتناک تر از این تجربه ای وجود ندارد تصورکنید جلوی چشم تان اجزای بدنتان را خارج از اختیار خود ببینید انگار که هیچ وقت به شما تعلق نداشته اند) فیلم اقتباسی است کاملا واقعی، ازتلاش و امید حیرت انگیز یک مرد ، ژان دومنیک بابی، ویراستار یک مجله مد فرانسوی است که بر اثر سکته مرگباری فلج می شود و تمام بدنش به غیر از پلک چشم چپش از کار می افتد. ولی نیروی فوق العاده و وصف ناشدنی او در جدال با نیستی و نابودی ، تماشاگر را شگرف زده مینماید. جولیان اشنابل هنرمند نقاش و مجسمه ساز در سومین اثر سینمایی اش با استادی تمام ،زندگی دومنیک بابی را از دیدگاه خود بابی(چشم چپ اش) حکایت میکند، جواب هایی که او هوشمندانه به دنیای برون میدهد در عین حالیکه کسی صدای او را نمیشنود،فیلم مچموعه ایست از زوایایی که او در حالت بی حرکتی ساعتها مجبور است به آنها خیره شود , که گاها با دیدگاه آبستره نشان داده میشود برش های انتزاعی از واقعیت ، که عموما" با موسیقی جذاب فرانسوا تروفو و موزیسین مورد علاقه من تام ویتز( که خودش در این دیدگاه استاد است) همراهی میشود و نمایش فلش بک های نامنظم از گذشته به اضافه تخیلات زیبای بابی که در آن هیچ اثری از ناتوانی فعلی اش وجود ندارد و این همان پرتو های انرژی ساطع از ظرافت و روحیه شیرین اوست ؛ فیلم ، در عین تلخی موضوع ، حلاوت و لطافت وصف ناشدنی را به بیننده القا میکند .جسم باب محکوم است ولی روح او فرا تر از توان جسمی اش آزادانه در حرکت است صحنه های غواصی که در لا بلای فیلم گاها نشان داده میشود استعاره از همین مطلب دارد. .صحنه بخیه زدن چشم راست بابی از دیدگاه خودش (شاهد بودن این صحنه که چشم راستش برای همیشه بسته خواهد ماند) جزو صحنه هایی است که با مهارت و استادی تمام کار شده است و هر نظری که در باره فیلم داشته باشید هرگز آن صحنه را فراموش نخواهید کرد.

و در نهایت فیلم با همان دید انتزاعی به پایان میرسد ، با دو دیدگاه متضاد : تلاشی برای زیستن و در نهایت پیروزی انسانیت (زنده ماندم تا انسانیت را نجات دهم) و بی حاصل بودن همه تلاش ها در معالجات. فیلم با تیتراژی از پایین به بالا (برعکس) و تصاویری وارونه به پایان میرسد.

بعضی از فیلمها صرفا" در قالب یک فیلم قابل بحث و اثر گذار هستند و لی این فیلم از آن دسته از فیلمها ست که دیدگاه جدیدی به شما از هنر و زندگی بیان مینماید و همراه با خود ادبیات خاص و زاویه دید منحصر به فردش را در قالب فیلم ارائه مینماید


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر