آیا تا به حال فکر کرده اید زندگی ما انسانها براستی در کجا جریان دارد؟. در درون خیالمان و یا در خلال زندگی مادی؟؟
علاقه مندی ها و عشق هایمان چطور؟ آیا آنها نیز خیالی و زاییده ذهنمان هستند؟...وآنهایی که دوستشان میداریم،یا میپرستیم؟ آنها که بدون حضورشان انگار چیزی کم داریم؟.آیا آنها هم خیالی اند؟
گاهی اوقات هم می شود آنهایی که دوستشان داریم ، از برای ما نیستند...
حتی ممکن است هیچگاه ندانند که شخص دیگری (ما) دائم به آنها فکر میکند!. خوب این رسم زندگیست .
همیشه جایی که ماده توان رفتن نداشته، منزل گاه ذهن می شده.
مرز تفکیک خیال و واقعیت گاهی اوقات درهم میامیزد و دیگر نمیدانیم کدام حقیقی است و کدام خیال.
گاهی اوقات شوالیه محبوب ما بجای اسب سفید ، سوار بر موتورسیکلت و بالباسی عادی پا به عرصه زندگی و رویاهامان میگذارد . خیلی ساده تر و عادی تر از آنکه میپنداشتیم .
نکته عطفی در سینمای هنری و مستقل
سینمای خاوردور (کره ، چین ،ژاپن..) بر خلاف تصور ما ایرانیان که از آنها صرفا" سریال های بی معنی و طولانی چون "اوشین و..." که مملو از بدبختی و بعضا" فحشا است را دیده ایم ؛ سینمایی هنری و دیدنی است .بجز "کوروساوا" که استادی بی همتاست . پیروان راه اودر تحولی مبتلا به پست مدرن (حتی در سینمای مبارزه ای) لطافتی را در فیلمها القا میکنند که ژانر فیلم از اکشن به رومنسی عاشقانه تبدیل میگردد .(بهترین مثال از این قبیل فیلمها The House Of Flying Daggers (خانه خنجرهای پرنده) که به نظر من یکی از جذاب ترین رومنس های تاریخ سینما ست و حتما" روزی نقدی برآن خواهم نوشت ) .
3-IRON «خانه های خالی» و سینمای کیم کی دوک
3-IRON خانه های خالی» ( به زبان کره ای) نام فیلمی هنری از کیم-کی- دوک ; محصول سال 2004 ،در رسای عشق و به سبک اکسپرسیونیسم میباشد.
محوریت اصلی فیلم در بر گیرنده دو نیروی عشق و ذهن است که با حداکثر معنا در حداقل کلام بیان شده است
فیلم درباره پسر بی خانمانی است که شب ها را در خانه های خالی مردم می گذراند و در یکی از این خانه ها با زن جوانی آشنا می شود.....
آنچه کیم کی دوک در 3-IRON (خانه های خالی) به آن اشاره دارد در واقع استعاره از "قلبهای خالی" ودر انتظار ناجی است.قلبهایی که به امید شکسته شدن قفل "روزمرگی " و "پوچی" ، به دنبال واژه گمگشته "عشق " در جوامع ضد فمنیسم میگردند ، و با امید به رسیدن " همراه" روزها را به شب میرسانند. شاید که فردا روز موعود باشد و شوالیه رویاها از آسمان فرود آید و بدون درنگ با او همراه شوند، و فارغ از تعلقات مادی و جسمی ،در بعدی فراتر از عالم مادیات و درفضایی معطر به محبت خاص، با نیروی عشق وتفکر به پرواز درآیند و به کمال رسند.
تناسخ (اشاره به توپ گلفی که با سیمی بسته شده است (دایره زندگی ))، زندگی خیالی درکنار زندگی حقیقی، نیروی فوق العاده ذهن، عشق اساطیری ، خشم و کینه آکنده از ناآگاهی و پوچی حادث از روزمرگی زندگی مادی تهی از محبت ...ازمواردیست که در این فیلم با هم تلفیق شده اند
کیم کی دوک کارگردان کره ای که تحصیلاتش در رشته هنر را در پاریس گذرانده است، یکی از صاحبان سبک در سینمای مستقل است سینمای کیم کی دوک، از نقطه نظر بصری، بسیار دوست داشتنی است. زن در در آثار اوهمیشه جویای نیمه پنهان است. و"عشق" نیز واژه ای گمشده ؛ لذا بدنبال اولین جرقه های عشقی ، دنبال رو می گردد. دیالوگ چندانی در کارهای او به چشم نمی خورد ، چرا که دیالوگ ها در نگاه ها خلاصه شده است و چشمها راوی ناگفته ها...
شخصیت ها عمدتا"جامعه گریز و یا خانواده گریزند ، و محیط ، عمدتا" جوامع مردسالار و دیکتاتور . استفاده از نماهای ثابت و حرکت کند دوربین در کنار تدوین آرام ، فیلم ها را بسیار تامل بر انگیز میسازد.همچنین بازی با نور به فیلم هایش جلوه ای خاص میدهد. زمان در این فیلم ها بسیار زود میگذرد و بعد از اتمام فیلم است که تا مدت ها ذهن مخاطب را درگیر میکند.
وقتی بهار، تابستان و ... را نگاه کنیم، رنگ آمیزی در همهی جای موج می زند ... انگار دوربینی را در یک گالری نقاشی امپرسیونیستم میچرخد این رنگ آمیزی ِ بی نظیر در کنار موسیقی ، وجوه خیره کنندهی بصری فیلم را دو چندان کرده و بیننده را .مات و مبهوت میکند پررنگ بودن تفکر رویاپردازانه سینما در سینمای کی دوک در عین سادگی کلام را هم ، باید از دیگر مشخصه های سینمای او بدانیم ..
لینک ترانه فیلم 3-IRON :
http://rs38.rapidshare.com/files/116634873/0150.Gafsa.mp3
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر